جدول جو
جدول جو

معنی خر رباب - جستجوی لغت در جدول جو

خر رباب
(خَ رِ رُ)
آن آلت چوبین که بر کاسۀ رباب و امثال آن بود و تارها بر آن کشند:
نشاند عدل تو بر گاو زهره را چون دید
که می نشد نفسی از خر رباب جدا.
سپاهانی (از شرفنامۀ منیری).
بچارمیخ بلا چون خر ربابم اسیر
ز زخمها که ازاین چرخ پرده در داریم.
؟ (از شرفنامۀ منیری)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ رَ کِ رَ / رُ)
خرکی که در زیر تارهای رباب گذارند. (از فرهنگ شعوری ورق 358). رجوع به خرک شود
لغت نامه دهخدا
(رِ رُ)
نوعی از انار ترش باشد. (برهان قاطع) (آنندراج). انار خوش ترش. (شمس اللغات)
لغت نامه دهخدا
(بُ زَ دَ / دِ)
هوش ربا. عقل زایل کن. آنچه موجب از دست رفتن عقل شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از در رکاب
تصویر در رکاب
دروهنگ (رکاب)
فرهنگ لغت هوشیار
درباره به راستای اینک با عنان تونهادم این مکرمت را که به راستای من کردی درباره در موضوع راجع به توضیح لازم الاضافه است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از در باب
تصویر در باب
درباره، در این باره
فرهنگ واژه فارسی سره